سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و به کسى که در محضر او أستغفر اللّه گفت ، فرمود : ] مادر بر تو بباید گریست مى‏دانى استغفار چیست ؟ استغفار درجت بلند رتبگان است و شش معنى براى آن است : نخست پشیمانى بر آنچه گذشت ، و دوم عزم بر ترک بازگشت ، و سوم آن که حقوق مردم را به آنان بپردازى چنانکه خدا را پاک دیدار کنى و خود را از گناه تهى سازى ، و چهارم اینکه حقّ هر واجبى را که ضایع ساخته‏اى ادا سازى و پنجم اینکه گوشتى را که از حرام روییده است ، با اندوهها آب کنى چندانکه پوست به استخوان چسبد و میان آن دو گوشتى تازه روید ، و ششم آن که درد طاعت را به تن بچشانى ، چنانکه شیرینى معصیت را بدان چشاندى آنگاه أستغفر اللّه گفتن توانى . [نهج البلاغه]
ورق پاره هایم
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» دلکی

دلکی داشتم درسینه آیینه ها

پر ز خون حادثه .....پر ز اندوه بزرگ بی کسی

در بیابانی پر از گرگان وحشی

با خودش آهسته می گفت .....می رسد روزی که آرام شود

گرد باد لحظه های بی کسی

تا مرا بردارندم از این جای تنگ

بگذارند میان دو سنگ هم سنگ

و به کوبند بهم دل من را با سنگ

روز ها رفتند وشبها طی شدند

لیک تنهایی ز ما بیرون نرفت

گفتگویی با خود دل داشتم

تا شاید این خانه را دل پر کند

بازهم ممکن نشد قصه ما رفت ورفت

درد دل آسان نشد

این دلک تنها بیفتاد گوشه ایی

هی بخورد خون جگر از ریشه ایی

تا که شاید روزگارش سر رسد

این دلک آهسته بر منزل شود

خانه را از نو بیاراید چو گل

میهمان خود شود چون نقش گل

مهربانان مهربانی ها کنند

این دل تنها ی من درمان کنند



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » اسداله پورهاشمی ( شنبه 84/10/17 :: ساعت 10:13 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

ورق پاره ها
غدیر
باور
باور
باور
دوباره بر گردیم
رسید فصل بهار
نظری سوی خدا
ایستاده
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 30
>> بازدید دیروز: 42
>> مجموع بازدیدها: 94477
» درباره من

ورق پاره هایم

» آرشیو مطالب
تابستان 1387
پاییز 1386
تابستان 1386
تابستان 1385
بهار 1385
زمستان 1384
پاییز 1384

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
نامه گشوده عشق
تا بینهایت
ساقی

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب